دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
بررسی معناشناسی صفات خبری ذاتی از دیدگاه ماتریدیه با تأکید بر اندیشه ابومنصور ماتریدی
7
35
FA
علی
محمدی
دانشجوی دکتری مذاهب کلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
alimohamadi38@ymail.com
سیدلطف الله
جلالی
استادیار گروه ادیان و مذاهب، جامعة المصطفی العالمیة، قم، ایران
sl.jalali@yahoo.com
10.22034/jid.2021.142903.1616
از مباحث بحثبرانگیز میان متکلمان مسلمان بحث صفات خبری ذاتی خدا و اندیشههای متفاوتشان در این مسئله است. در این نوشتار میکوشیم با روش کتابخانهای و شیوه توصیفیتحلیلی اندیشه ابومنصور ماتریدی را با استفاده از دو اثر قطعی بهجامانده از وی و نیز تفکر پیروان مکتب ماتریدیه درباره معناشناسی این مسئله بررسی و تحلیل کنیم. ابومنصور ماتریدی و سایر ماتریدیان صفات خبری ذاتی خدا را از متشابهات یا دارای کاربرد مجازی دانستهاند و تمسک به ظاهر این دسته از الفاظ و عبارات را به دلیل اینکه به تشبیه و تجسیم خدا میانجامد جایز نمیدانند. ماتریدی گرچه در <em>التوحید</em> به دلیل فضای فکریفرهنگی ماوراءالنهر، که متأثر از جریان حدیثگرایی بود، از اندیشه تفویض جانبداری کرده، اما در <em>تأویلات اهل السنة</em> به سبب رویکرد عقلگرایی و تمایل حنفیان به رأی و قیاس، ظواهر الفاظ حاوی صفات خبری ذاتی خدا را، بر اساس دادههای عقلی، آیات محکم قرآنی و نظریات اهل لغت، تأویل کرده و از هر صفتی معنایی متناسب با توحید و یگانگی خدا، اراده کرده است. ضمن آنکه با تضعیف دقت نظر ماتریدی در <em>التوحید</em>، رویکرد تأویل نزد وی تقویت میشود.
صفات خبری ذاتی,ابومنصور ماتریدی,تأویل,تفویض,معناشناسی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129580.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129580_5ed9dc7e430a84e1b33a656851b85a69.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
بررسی مسئله «بداء» از دیدگاه فریقین در قرآن و سنّت
37
61
FA
عزتالله
مولایینیا
0000-0002-3629-6320
دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه قم، قم، ایران.
e.molaeenia@qom.ac.ir
10.22034/jid.2021.160591.1721
«بداء» در لغت به دو معنا است: «ظهور بعد الخفاء» و «پیدایش نظریه جدید». در کلام امامیه به معنای تحولات تکوینی حوزه «محو، اثبات» است که در علم مخزون پروردگار از پیش تعیین شده است. در واقع، به پیروی از اهل بیت (ع)، به گونه استعاری، به علم مخزون پروردگار اطلاق شده است. همه اینها بر جواز عقلی و وقوعی «بداء» در حوزه «محو، اثبات» دلالت دارد: آیات مربوط به مقدرات لوح «محو، اثبات»؛ روایات ابواب دعا، توبه، صله ارحام، بِرّ والدین، صدقات ایمان، تعاون بر برّ، تقوا و پرهیز از تعاون بر اثم، عدوان و آثار مثبتشان مانند افزایش عمر و رزق، تبدیل شقاوت به سعادت و آثار منفی ترک آن مانند کاستی عمر و رزق و بروز شقاوت، مصیبتها و عذابهای دنیوی که فریقین آنها را پذیرفتهاند و در مجامع حدیثی و تفسیریشان درباره آنها به توافق رسیدهاند. اما پژوهشگران عامّه، علیرغم پذیرش همه اینها و آثار وضعیشان، از به کار بردن نام «بداء» بر امور فوق طفره میروند. پژوهش پیش رو اثبات میکند که نزاع میان فریقین نزاع لفظی است؛ زیرا هر کس پذیرش توبه، شفای بیمار، استجابت دعا، تغییر شقاوت به سعادت، تبدیل سیّئات به حسنات و ... را ملتزم شود، قهراً باید لوازم عقلیاش را پذیرا باشد.
بداء,شیعه,عامه,قضا و قدر حتمی,اثبات
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129627.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129627_e40409bc98abd7d86e32b7619a3fb3dc.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
تحلیل مناظرات امام رضا (ع) بر مبنای نظریه گفتمانی لاکلاو و موفه
63
89
FA
محمود
مقدس
استادیار گروه معارف اسلامی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
saintmahmoud@guilan.ac.ir
10.22034/jid.2021.127458.1555
از جمله ویژگیهای بارز سیره امام رضا (ع) در کنار همه صفات برجسته اخلاقی ایشان، مناظرات با نمایندگان ادیان و مذاهب گوناگون برای مقابله با برخی شبههافکنیها بود که هم از لحاظ محتوا و هم شگردهای مناظره حاوی نکات آموزنده و راهبردی بسیار است. مقاله حاضر در صدد است به این مناظرات از منظر گفتمانی بپردازد. از اینرو میکوشیم با ترسیم مختصاتی از نظریه گفتمانی لاکلاو و موفه به عنوان چارچوب نظری بحث، محتوای مناظرههای مذکور بررسی، و عناصر گفتمانی آن تبیین شود. پرسش اصلی این است که نشانههای گفتمانی مناظرات امام چه بود و چگونه موفق شد هژمونی گفتمان حاکم را با مفصلبندی خاص خود به پرسش بکشد. فرضیهای که به آزمون گذاشته میشود حاکی از آن است که مناظرات امام (ع) با مفصلبندی دالهایی چون حقانیت نبوت رسول اکرم (ص)، برگزیدگی و عصمت عترت حول دال مرکزی امامت توانست خود را در قالب گفتمان رقیب، که پاسخی شایسته برای تقاضاهای اجتماعی دارد، مطرح کند و با برهم زدن انسجام و وحدت گفتمان عباسی آن را دچار بحران، تزلزل و بیقراری کند و در نهایت هژمونی آن را به پرسش بکشد.
امام رضا (ع),مناظرات,تحلیل گفتمانی لاکلاو و موفه,منازعات معنایی,هژمونی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129628.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129628_dc7d9d24dd90f2b4903b0c4202f36fe0.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
سنجه دریافت عقل کلامی و عقل فلسفی از صفات خبری از منظر سید مرتضی، قاضی عبدالجبار معتزلی و نصیرالدین طوسی
91
112
FA
مصطفی
سلطانی
استادیار گروه شیعهشناسی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
proman.ms@gmail.com
محمد
معینی فر
استادیار گروه مذاهب کلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
moeinifar92@yahoo.com
10.22034/jid.2021.59444.1227
توحید و مباحث مربوط بدان، مانند اسما و صفات، از جمله مسائل بحثبرانگیز میان مذاهب اسلامی است. صفات خبری که در لسان آیات و روایات به آن اشاره شده، میان فرق مختلف اسلامی جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده و باعث شده است بعضاً مقوله مشبهه یا مجسمه، حربهای برای بیرونراندن از میدان اسلام باشد. فارغ از مذاهب مختلف اسلامی که در صفات خبری اختلاف نظر دارند، برخی از مکتبها نیز، مانند دو مکتب متکلمان و فلاسفه، علیرغم همسوبودن برخی از مبانی فکری و اعتقادیشان، دیدگاههای مختلفی مطرح کردهاند. در این میان، از شیعه یک متکلم (سید مرتضی) و یک فیلسوف (نصیرالدین طوسی) و از اهل سنت نیز یک متکلم (قاضی عبدالجبار معتزلی) انتخاب کردهایم تا بهرهوریشان از عقل فلسفی و عقل کلامی در بحث صفات خبری بررسی شود و اختلافات ایشان مقایسهای برای مبحث مد نظر باشد. هرچند این اندیشمندان، صفات خبری را قبول داشته و قائل به تأویل آنها هستند، اما روش هر کدام در ورود، خروج، استدلال و چگونگی تأویل، متفاوت بوده و اختلافات بسیار ظریفی دارند که در نوشتار حاضر بررسی میشود. روش بهکاررفته در این نوشتار توصیفی و تحلیلی است.
عقل کلامی,عقل فلسفی,سید مرتضی,قاضی عبدالجبار,نصیرالدین طوسی,صفات خبری
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129629.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129629_08c8b427c3ba4c4ddf3f5c7559b0c360.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
تحلیل و بررسی اندیشه و باورهای دینی ابوذر غفاری
113
135
FA
مهدی
مسعود
دانشجوی دکتری شیعهشناسی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
masoud@urd.ac.ir
محمد
جاودان
استادیار دانشکده شیعهشناسی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
javdan@urd.ac.ir
محمد حسن
نادم
دانشیار دانشکده شیعهشناسی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
nadem@urd.ac.ir
محمد
غفوری نژاد
دانشیار دانشکده شیعهشناسی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
ghafoori@urd.ac.ir
10.22034/jid.2021.59765.1231
بهدرستی، برخی فرقهنگاران ابوذر غفاری را از ارکان تشیع نخستین دانستهاند. او در کنار همفکرانی چون سلمان، عمار و مقداد با جهتگیریها، مواضع، رفتار و گفتارش بر محور سیرۀ امام علی و اهل بیت (ع) سنگ بنای تشیع را از عصر رسول خدا (ص) بنا نهاد. بیشتر آثار موجود به ابعاد زهد و مبارزه و عدالتجویی او پرداختهاند، اما در این نوشتار اندیشهها و مواضع کلامی او بررسی میشود. او که در عهد رسول خدا (ص) از اعضای اصلی شیعه علی به شمار میآمد، پس از رحلت آن حضرت، در طرفداری از امام علی و اهل بیت (ع) فعالیتهای مهمی انجام داد که عبارتاند از: بیعتنکردن با ابوبکر، بیان احادیث پیامبر و استناد به آیات قرآن در فضیلت امام، بیان سخنانی با محوریت امامت و رهبری امام علی (ع) و اهل بیت (ع)، مواجهه با مخالفان و انکار دیدگاههایشان در تفسیر قرآن و مخالفت با سیره و روش زندگی آنها.
ابوذر,متکلم,افضلبودن امام,مفترضالطاعه,عصمت,ایمان
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129630.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129630_b2e1095b101619b084745b49359c088f.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
بررسی تفکر ارجاء و تأثیر این تفکر در ظهور مرجئه
137
161
FA
سید کاظم
میرجلیلی
مربی گروه معارف اسلامی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
kmirjalili@yazd.ac.ir
مرتضی
نصراللهی
استادیار گروه معارف اسلامی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
m.nasr@yazd.ac.ir
احمد
موسوی
مربی گروه معارف اسلامی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
ahmad.mosavi@yazd.ac.ir
10.22034/jid.2021.109582.1483
تفکیکناپذیری ایمان از اعمال، از اصول بنیادین اسلام است و جدایی ایمان از عمل منجر به بیمحتواشدن دین، ورود به ورطه لاابالیگری، و هلاکت میشود. برخی از مسلمانان در صدر اسلام با تفسیر به رأی و توجیه فلسفی و کلامی، به این عقیده ملتزم شدند که رابطه ایمان با عمل را انکار کنند، و بگویند لازم نیست سختیهای تکالیف را تحمل کرد. این نگرش به «تفکر ارجاء» شناخته میشود. تفکر ارجاء در اسلام، ابتدا رویکردی سیاسی داشت و با تصدیق همه فرقههای مخالف، در صدد اتحاد مسلمانان بود، ولی در قرن دوم رویکردی کلامی یافت و با تفکیک عمل از ایمان، به این باور رسید که ارتکاب گناه یا ترک واجبات ضرری به ایمان و نجات اخروی نمیرساند. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی در پی بررسی و نقد اندیشه ارجاء است و روشن میکند که قول مرجئه مبنی بر بیاثربودن عمل، شدت و ضعف نپذیرفتن ایمان، و برابری مؤمنان در مؤمنبودن، با فلسفه بعثت پیامبران و مفاد صریح بسیاری از آیات تعارض دارد.
ایمان,عمل,تفکر ارجاء,اباحیگری,مرجئه
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129632.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129632_f55827112f1d10fb91f8873c52a36373.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
علی (ع) در نگاه احمد بن حنبل
163
185
FA
مهدی
زارعی
0000_0002_3414_8340
دانشجوی دکتری کلام اسلامی، دانشگاه قم، قم، ایران
mehdi.zareei@stu.qom.ac.ir
علی
اله بداشتی
استاد گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه قم، قم، ایران
a.allahbedashti@qom.ac
10.22034/jid.2021.133635.1580
پس از قتل عثمان، جریانی به نام عثمانیه در امت اسلام ظاهر شد که نهتنها علی (ع) را شریک در خون خلیفه مقتول میدانست، بلکه در اوضاعی که عموم امت اسلامی با او به عنوان خلیفه بیعت کرده بودند، مشروعیت خلافتش را انکار میکردند و بذر بغض به او را در جامعه میگستراندند. احمد بن حنبل در مقام رهبر جریان اهل حدیث بغداد در قرن سوم هجری، توانست مشروعیت خلافت علی (ع) را در قالب نظریه «تربیع» در امت اسلام نهادینه کند. میتوان این موفقیت را سرآغازی بر رسمیتیافتن جریان اهل حدیث با نام جدید «اهل سنت و جماعت» و بزرگترین نشان تقابل احمد با جریان عثمانیه تعبیر کرد، چنانکه میتوان گفت او به علی (ع) نگاهی محبتآمیز و توأم با ارادت داشته و ادله انتسابش به جریان عثمانیه دچار اشکالات سندی و متنی است و توان اثبات اتهام عثمانیبودن وی را ندارد.
فضایل علی (ع),عثمانیه,احمد بن حنبل,مسند,نظریه تربیع
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129633.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129633_5eb15a6e09ee8b990e623604c85064e4.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
رابطه متقابل امام و امت در نگاه اهل سنّت: بررسی دیدگاه قاضی ابوبکر باقلانی
187
210
FA
عابدین
درویشپور
استادیار گروه الاهیات و معارف اسلامی، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
darvishpour.a@lu.ac.ir
حسین
رضایی
دانشآموخته کارشناسی ارشد کلام اسلامی، دانشگاه قم، قم، ایران
rezayimohabbat@gmail.com
10.22034/jid.2021.108704.1473
از مباحث محوری در باب مسئله امامت رابطه امام و امت است. قاضی باقلانی، به تبع بسیاری از متکلمان اهل سنّت، معتقد است «امام» نوعی مقامِ حکومتی ظاهری است که علاوه بر بررسی مسائل اجتماعی و سیاسی مانند اقامه حدود، جمعآوری وجوهات شرعی و مراقبت از کیان کشور، حفظ و اجرای دین را بر عهده دارد. در مقابل، امت نیز وظایفی دارد، همچون وفاداری و پایداری در بیعت و تعهدی که با امام و حاکم خویش بسته است. از دیدگاه قاضی باقلانی، مقام امامت از فروع دین و مقامی فرعی و اجتماعی است که دست جامعه اسلامی در گزینش و انعقاد آن باز است و فلسفۀ انتخاب آن به منظور اجرای احکام الاهی است. زیرا اجرای احکام و جهاد در راه خدا، بدون امام امکانپذیر نیست. در این دیدگاه، هرچند عصمت از شرایط امام نیست، امّا اطاعت از همین امام واجب است که این نوع نگاه به مبانی انتخابی و روشهای انتخاب نزد اهل سنّت برمیگردد. مقاله حاضر، با روشی تحلیلی پس از بیان ضرورت وجود امامت در دین مبین اسلام، به طور خاص دیدگاه قاضی باقلانی را در این حوزه تشریح و تبیین کرده است.
اهل سنّت,وظایف امام,امام,امت,قاضی باقلانی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129777.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129777_e05fd4335201a36465178227b96f160d.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
مذهب تشیع و تقریب مذاهب اسلامی در دوره عادلشاهیان
211
235
FA
محمود
صادقی علوی
استادیار گروه تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
alavi@pnu.ac.ir
10.22034/jid.2021.95617.1434
عادلشاهیان حکومتی شیعهمذهب بود که همزمان با تأسیس حکومت صفوی، به عنوان حکومتی محلی در دکن تأسیس شد. مؤسس این حکومت، مذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی قلمرو خود اعلام کرد. از آنجا که مسلمانان قلمرو عادلشاه اغلب از اهل سنت بودند، عادلشاه پس از اعلام مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی حکومتش، رفتارهای مسالمتآمیزی در مقابل اهل سنت به کار گرفت. در دوره جانشینان یوسف عادلشاه، متأثر از جریانهای سیاسی موجود، از مذاهب مختلف اسلامی حمایت میشد. در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانهای، حمایت شاهان این سلسله از مذاهب مختلف اسلامی و راهکارهای عادلشاهیان در جهت ایجاد وحدت بین اهل سنت و شیعه و همزیستی مسالمتآمیز این دو گروه مسلمان در قلمرو عادلشاهیان و همچنین پیامدهای این سیاستها در زندگی سیاسیاجتماعی مسلمانان از مذاهب مختلف در این دوره بررسی میشود. اتخاذ چنین سیاستهایی باعث شد شیعه و اهل سنت در قلمرو عادلشاهیان بهخوبی در کنار یکدیگر زندگی کنند. رقابتهای بین این دو گروه مذهبی بیشتر متأثر از اوضاع و احوال سیاسی موجود بود نه رقابتهای مذهبی.
تاریخ تشیع,عادلشاهیان,تقریب مذاهب اسلامی,دکن,هند
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129635.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129635_60237eaf938a2489fad5a9c58191387f.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
بررسی رویکرد تقریبی محمدهادی معرفت با تأکید بر تفسیر الاثری الجامع
237
259
FA
محسن
قمرزاده
استادیار گروه قرآن و حدیث، مرکز فقهی ائمه اطهار (ع)، قم، ایران
ghamarzadehm@gmail.com
10.22034/jid.2021.113807.1501
با توجه به اوضاع و احوال حاکم بر جهان و برنامههای دشمنان اسلام برای ایجاد تفرقه بین مذاهب اسلامی، تقریب و تبیین راهکارهای آن با شرایطی که نه عدول از مواضع حقه شیعه باشد و نه پرداختن به مباحثی که موجب خلل در اتحاد بین مسلمانان شود، ضرورت فراوان دارد. محمدهادی معرفت از جمله نمادهای تقریب با حفظ عقاید و اصول در عصر حاضر در میان دانشمندان شیعه است. آثار وی بهویژه <em>التفسیر الاثری الجامع</em> گویای این مطلب است. مقاله حاضر مدل تقریبی محمدهادی معرفت را بر محور آخرین و مهمترین اثر تفسیری وی، یعنی <em>تفسیر الاثری الجامع</em>، تبیین میکند. رویکردهای مختلفی (سیاستگرا، تبیینگرا و تفکیکگرا) برای تقریب بیان شده است. نگارنده بر اساس استقرا و غور در <em>التفسیر الأثری الجامع</em> سبک تقریبی محمدهادی معرفت را سبکی تلفیقی تحت عنوان «تفکیکیتبیینی» تلقی کرده است. مهمترین وجوه تقریبی کتاب مذکور چنین است: گزینش عنوان مناسب، نقد منصفانه توأم با ادب، تعریفی نو از صحابه، ادبیات ملایم در ترویج عقاید شیعه، که هر یک از اینها با نمونههای عینی از متن تفسیر و تشریح و تحلیل در مقاله آمده است.
تقریب,رویکرد تقریبی,محمدهادی معرفت,تفکیکگرا,تبیینگرا,تفسیر الأثری الجامع
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129636.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129636_5a97bb3702c267b06cfdcdde217eebbe.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
سلوک «موجودی شهودی صعودی» از منظر سید حیدر آملی
261
281
FA
مهری
تاجیک کرد
0000-0003-2465-9048
دانشجوی دکتری تصوف و عرفان اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
me.tajik@hotmail.com
سعید
رحیمیان
استاد فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الاهیات، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
sd.rahimian@gmail.com
محمد ابراهیم
مالمیر
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
dr.maalmir@gmail.com
رضا
الهیمنش
استادیار گروه عرفان اسلامی و اندیشههای امام خمینی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
elahimanesh@urd.ac.ir
10.22034/jid.2021.130293.1570
عارفان، راهها و مراتب سلوک و قرب به حقتعالی را در قالب سه دسته کلی سامان دادهاند: سلوک زاهدانه - عابدانه، سلوک عاشقانه - عالمانه و سلوک عارفانه - عاشقانه. پیروان مکتب ابنعربی از منظری دیگر، سیر و سلوک را به دو گونه تقسیم کردهاند: الف. سیر غیرمستقیم از طریق سلسله مراتب؛ ب. سیر مستقیم از طریق وجه خاصّ. سید حیدر آملی، به عنوان یکی از پیروان و شارحان مکتب عرفانی ابنعربی که رویکردی شیعی در باورهایش دارد، بر آن است که از میان طرق مذکور، «سلوک مبتنی بر جذبات الاهیه» که به عبارتی همان سیر و سلوک محبوبی است، راحتترین و نزدیکترین مسیر به سوی حق است. او در تصویر مقامات و منازل عرفانی از ادبیات عرفانی مکتب ابنعربی مدد جسته است. به باور او، این سیر و سلوک و مراتبش از دیدگاه او با مراتب کشف صوری و معنوی ارتباط دارد. این سیر سرانجام به مقام «او ادنی» و کشف معنوی در مقام «اخفی» که خارج از وصف است منتهی میشود. بررسی طریق سلوکی سید حیدر آملی علاوه بر آنکه میتواند تقریر دقیقتری از سلوک ابنعربی را پیش روی ما قرار دهد، یکی از طرق سلوکی مؤید به نصوص و باورهای شیعی را به ما معرفی خواهد کرد. در این مقاله، دادهها بر اساس شیوه کتابخانهای جمعآوری شده و در مسیر تحلیل اطلاعات و دادهها از روش توصیفیتحلیلی بهره بردهایم.
سیر و سلوک,وجه خاص,سلسله مراتب,کشف صوری,کشف معنوی,لطائف سبعه,سید حیدر آملی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129674.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129674_43d9f4d9ea1b26355fde117e8b685137.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
مطالعه آرای ابنجوزی و ابنتیمیه در نقد تصوف
283
307
FA
حسین
سهیلی
دانشجوی دکتری عرفان و تصوف، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
hossinsoheili@semnan.ac.ir
قدرت الله
خیاطیان
استاد گروه ادیان و عرفان، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
khayatian@semnan.ac.ir
10.22034/jid.2021.118768.1525
تصوف از بدو پیدایش در دنیای اسلام، از ناحیه فقها در معرض انتقادهای فراوانی بوده است. ابنجوزی و ابنتیمیه از جمله برجستهترین این فقها محسوب میشوند. این نوشتار، با روش توصیفیتحلیلی آرای ابنجوزی و ابنتیمیه را در نقد تصوف میکاود. ابنجوزی صوفیه را به دو گروه صوفیه متقدم و صوفیه متأخر تقسیم میکند. صوفیه متقدم را مقید به شریعت میداند و در زمره زهّاد قرار میدهد، ولی دنیاگریزی، علمگریزی، عشق و سماع صوفیه متأخر را مذمّت میکند. از دیدگاه ابنتیمیه، صوفیه به دو گروه صوفیه اهل علوم دینی و صوفیه اهل فلسفه تفکیک میشوند. وی صوفیه اهل علوم دینی را بدعتگذار تلقی نمیکند، ولی به عقاید صوفیه متفلسف به سبب تأثیرپذیری از فلاسفه، برتری ولایت بر نبوت، فنا و وحدت وجود، نسبت کفر میدهد. در نهایت، ابنتیمیه در قیاس با ابنجوزی، دیدگاه مثبتی به تصوف داشته است.
ابنجوزی,ابنتیمیه,تصوف,صوفیه,بدعت
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129675.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129675_c018b9478116059d551f10a2c8562ced.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
بررسی تطبیقی توقیفیت اسماء و صفات الاهی
309
334
FA
رحمن
بوالحسنی
دانشجوی دکتری تصوف و عرفان اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
r.bolhasani@urd.ac.ir
علی
فضلی
استادیار گروه عرفان، پژوهشکده حکمت و دینپژوهی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، قم، ایران.
fazliamoli99@yahoo.com
10.22034/jid.2021.88066.1383
از مسائلی که دربارۀ اسماء و صفات الاهی میان صاحبنظران مطرح میشود این است که آیا اسماء و صفات توقیفی هستند یا نه؛ یعنی آیا ما میتوانیم هر اسم و صفتی را به خدا نسبت دهیم یا اینکه فقط مجازیم اسماء و صفاتی را نسبت دهیم که در نصوص دینی آمده است. در این مسئله چهار قول مطرح است: 1. توقیفیبودن اسماء و صفات که اکثر اشاعره، و در میان امامیه شیخ مفید و همچنین اباضیه و ماتریدیان به آن معتقدند؛ <br /> 2. توقیفینبودن اسماء و صفات که اکثر امامیه و معتزله و اکثر قریب به اتفاق فلاسفه و عرفا این قول را پذیرفتهاند؛ 3. توقیفیبودن اسماء و توقیفینبودن صفات که از میان اشاعره برخی مانند غزالی و فخر رازی و از میان امامیه حلی و میرداماد به آن معتقدند. همچنین، از سخنان ماتریدی نیز این سخن را میتوان برداشت کرد؛ 4. قائلان به توقف که جوینی از اشاعره قائل به توقف است. در اصطلاح فلاسفه و عرفا، مراد از «اسم» همان حقایق خارجی است که از آنها به «اسم تکوینی» تعبیر میشود و مراد از «توقیفیت» این است که هیچ حقیقتی از موطن و مرتبه خود تجاوز نمیکند. این تحقیق به روش توصیفیتحلیلی به نتایج فوق دست یافته است.
توقیفیت,اسماء و صفات الاهی,مذاهب کلامی,عرفان,فلاسفه
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129676.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129676_dcfc5d83c7e257e7168a84e15f6e2982.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
معیار و مبانی تشخیص محاذات مواقیت از منظر فقه مذاهب اسلامی
335
373
FA
محمدحسین
درافشان
دانشجوی دکتری مطالعات تطبیقی مذاهب اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
mhdorafshan@gmail.com
مهدی
درگاهی
استادیار گروه فقه و اصول، جامعة المصطفی(ص) العالمیة، قم، ایران
aghigh_573@yahoo.com
حسین
رجبی
استادیار گروه مذاهب فقهی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران.
drhossinrajabii@gmail.com
محمد حسین
فلاح زاده
دانشآموخته سطح 4 حوزه علمیه قم، قم، ایران.
info@mozooshenasi.ir
10.22034/jid.2021.81769.1352
معیار و مبانی تشخیص محاذات مواقیت، یکی از مسائل نخستین در کتاب الحج، از جمله مباحثی است که دیدگاهها درباره آن از منظر فقه مذاهب اسلامی چندان هویدا نیست و تحقیق موسّعی در این باره صورت نگرفته است. از اینرو، پرسش از معیار و مبانی تشخیص محاذات مواقیت برای احرام در حج و عمره از منظر فقه مذاهب اسلامی، نیازمند بررسی است. اختلاف فقهای اسلامی در اتخاذ مبانی و معیارهای متفاوت در تصوّر محاذات مواقیت، اختلاف فتاوای آنان در تشخیص محاذات مواقیت را در پی داشته است؛ تا جایی که تتبع نویسنده مبانی و معیارهای هفتگانه در این زمینه را نشان میدهد. واکاوی این نظریهها و بررسی و نقد ادله آنها نشان میدهد که تلفیقی از معیار دایرهای و وادیها، میتواند بهترین و یگانهترین راه تبیین صحیح محاذات مواقیت، البته با اطلاع از طول و عرض جغرافیایی و راهنماییهای اهل خبره باشد. این تحقیق با هدف شناخت اقوال و انظار فقهای مذاهب اسلامی و حدود و ثغور مبانی با تبیین صحیح محاذات مواقیت انجام شده، و نیل به این مَقصد در سایه توصیف و تحلیل گزارههای فقه مذاهب اسلامی، با گردآوری دادههای کتابخانهای میسر است که نتیجهاش تشخیص معیاری صحیح و دقیق از محاذات مواقیت همراه با تبیین و توضیح آن در قالب برخی اشکال هندسی است.
محاذات مواقیت,دایره میقاتی,جدار میقاتی,مذاهب اسلامی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129677.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129677_64fd85fe542aee290789a55c42854fbf.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
زمان مالکیت مضارب بر سود از دیدگاه مذاهب فقهی
375
411
FA
احمد
مرتاضی
استادیار گروه فقه و حقوق اسلامی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
a.mortazi@tabrizu.ac.ir
فهیمه
امیری
کارشناس ارشد فقه و حقوق اسلامی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
d.m.a.fiqh@gmail.com
10.22034/jid.2021.95116.1431
در صورتی که قرارداد مضاربه از حیث زمان مالکیت عامل بر سود، اطلاق داشته باشد، فقیهان اسلامی، دیدگاههای مختلفی درباره زمان مالکیت عامل بر سود حاصل، اظهار داشتهاند: 1. مالکیت پس از ظهور ربح؛ 2. مالکیت پس از تقسیم سهام؛ و 3. مالکیت پس از انضاض مال. مشهور فقهای امامیه، حنابله و حنفیه معتقدند به محض پیدایش سود، مضارب، مالک سهم خود از آن میشود، گرچه این مالکیت وی متزلزل خواهد بود. این گروه برای اثبات ادعای خود به ادله مختلفی همچون اطلاق روایات اشتراک عامل و مالک در سود، جلوگیری از مجهولالمالکشدن سود، مقتضای مفاد شرط و تعهد اولیه طرفین مضاربه، مقتضای جنبه شراکتی مضاربه، صریح روایت محمد بن قیس، تلازم ثبوت حق مطالبه تقسیم سهام با حصول ملکیت پیشین، اجماع و قیاس استناد جستهاند. در مقابل، مشهور فقهای شافعیه نیز با استناد به ادلهای همچون جایزبودن عقد قراض، وقایة رأسالمال بودن سود، توقف مالکیت سود به اذن شریک و ناتمامماندن عقد مضاربه قبل از تقسیم مال، دیدگاه دوم را برگزیده و مشهور فقهای مالکیه نیز با موهوم و فرضیدانستن سود، پیش از نقدشدن، به حصول مالکیت، پس از انضاض یا همان تبدیل سود به پول رایج و نقدکردن آن رأی دادهاند. آثار بسیار مهم فقهی مانند صحت یا بطلان خرید بخشی از مال مضاربه توسط عامل، ثبوت خمس، زکات و استطاعت، بر این مسئله مترتب میشود و یافتههای پژوهش حاضر، که به شیوه توصیفیتحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای انجام شده، صحت دیدگاه حصول مالکیت پس از ظهور ربح را نشان میدهد.
ربح,مضاربه,قراض,مالکیت مضارب,انضاض
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129678.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129678_1a482f18cb994e9bc0e330a43d23079a.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
14
2021
02
19
ارث حق شفعه زوجه از ماترک زوج
413
437
FA
مطهره
زاهدی فر
دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، قم، ایران.
mo.135888@gmail.com
نسرین
کریمی
استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، قم، ایران
nasrinkarimi@qom-iau.ac.ir
عصمت السادات
طباطبایی
استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، قم، ایران
esmat.taba@qom-iau.ac.ir
10.22034/jid.2021.187825.1850
«شفعه» به این معنا است که اگر یکی از دو شریک حصّۀ غیرمنقولش را به شخص ثالثی بفروشد، شریک دیگر با جمعبودن شرایط، حق دارد آن را با پرداخت همان ثمنی که مشتری داده به ملک خود درآورد. متعلق شفعه مال است؛ پس میتواند مانند سایر اموال، ارث باشد. عمومات آیات ارث، روایاتی که حقوق را به طور مطلق در شمول موروثات قرار دادهاند و دلایل دیگری از این دست بر مطلب دلالت دارد. از فقهای عامه، مذهب مالکی، شافعی و اهل حجاز شفعه را قابل وراثت میدانند و معتقدند مانند سایر حقوق مالی به ارث میرسد؛ البته قول مخالف، هم در میان فقهای امامیه و هم عامه وجود دارد. طبق نتایج حاصل از تحقیق حاضر، که به صورت کتابخانهای و شیوه توصیفیتحلیلی انجام گرفته، حق شفعه تابع متعلق شفعه نیست، بلکه حق مالی مستقلی است و مانند دیگر اموالِ مورّث مستقلاً به ارث میرسد. برای اثبات این موضوع، علاوه بر عمومات ادلّه، به حکمی که در ارتباط با توارث حق خیار و حبوه وجود دارد، نیز میتوان استناد کرد. درباره چگونگی تقسیم مشفوع، عدهای بر اساس سهام و عدهای بر اساس تساوی بین رئوس نظر دادهاند.
ارث,زوجه,حق,شفعه
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129679.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_129679_c8ee503bffaefc02d8ab1fe7a38a099f.pdf