دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
ضوابط تکفیر از دیدگاه فقه شیعه
7
33
FA
نسرین
میانجی
دانشجوی دکتری مذاهب کلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
bentolhoda@hoda.miu.ac.ir
مهدی
فرمانیان
دانشیار گروه مذاهب کلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
m.farmanian@chmail.ir
محمود
احمدی
دانشیار گروه تبلیغ و ارتباطات، مجتمع عالی بنتالهدی، جامعة المصطفی العالمیة، قم، ایران
tabligh@hoda.miu.ac.ir
خالد
غفوری
استادیار گروه فقه، مجتمع عالی بنتالهدی، جامعة المصطفی العالمیة، قم، ایران
fegh@hoda.miu.ac.ir
در سالهای اخیر، به علت مقابله شیعه با جریانهای تکفیری و تأکید بر تقریب و وحدت امت اسلامی، عدهای با تفکر افراطی تکفیری، برای تخریب شیعه، این مذهب را به تفکر تکفیری متهم کرده، و راهبرد شیعههراسی را در دستور کار خویش قرار دادهاند. یکی از دلایل مهم این اتهام، توهم تلازم اعتقاد به امامت، به عنوان اصلی از اصول دین، با کفر مخالفان آن است. در این پژوهش با روش توصیفیتحلیلی، با استفاده از سیره نظری و عملی اهل بیت (ع)، ضوابط تکفیر از دیدگاه شیعه تبیین شده که عبارتاند از: انکار سه اصل توحید، نبوت و معاد، ضروریات و احکام قطعی دین با شرایط خاص و فقدان موانع. با تبیین این مقدمات، این نتیجه به دست آمده است که شیعیان به اسلام اظهارکنندگان به شهادتین (به غیر از نواصب و غالیان) اعتقاد دارند و نسبتدادن اتهام تفکر تکفیری به شیعه، غیرعالمانه و مغرضانه است.
تکفیر,ضوابط تکفیر,موجبات تکفیر,شرایط تکفیر,شیعه
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111459.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111459_49e0ad1f8f32ac1786a28c0c773bbfe3.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
بررسی انتساب نظریه نیابت به معتزله
35
60
FA
سیدرضا
قائمی
استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، مدرسه عالی و دانشگاه شهید مطهری، تهران، ایران
sr.ghaemi@gmail.com
معروفعلی
احمدوند
استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، ایران
ahmadvand1342@yahoo.com
یکی از مسائل مهم در باب خداشناسی، چگونگی ارتباط میان ذات و صفات الاهی است. در طول تاریخ متکلمان و فیلسوفان مسلمان دیدگاههای مختلفی در این باره ابراز کردهاند. مهمترین این نظریات عبارتاند از: نفی صفات از ذات، عینیت ذات و صفات، زیادت صفات بر ذات، نیابت ذات از صفات و نظریه احوال. بسیاری از علمای شیعه نظریه «نیابت ذات از صفات» را به معتزله نسبت دادهاند. این نوشتار در صدد است با جمعآوری اقوال ملل و نحلنویسان و علمای شیعه، تاریخچه و چرایی انتساب نظریه نیابت به معتزله را بررسی کند. پس از تحلیل تاریخی و مراجعه به نوشتههای دانشمندان معتزلی به نظر میرسد انتساب نظریه نیابت به آنها نادرست بوده و باید این نظریه را خوانشی متفاوت از نظریه عینیت ذات از صفات دانست یا آن را زیرمجموعه نظریه نفی صفات از ذات به حساب آورد نه نظریهای جداگانه.
نیابت ذات از صفات,عینیت ذات و صفات,نفی صفات از ذات,معتزله,اندیشمندان شیعه
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111462.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111462_c46d240266bf2ae91a97de4fc92d1190.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
بررسی جایگاه عقل در اندیشه صاحبان تفسیر المنار
61
87
FA
عبدالله
میراحمدی
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
mirahmadi_a@yahoo.com
مونا
امانی پور
دانشآموخته دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
mana_996@yahoo.com
<em>المنار</em> یکی از مهمترین تفسیرهای اهل سنت با گرایش عقلیاجتماعی در سده معاصر به شمار میآید. ریشه تمایلهای خردگرایانه صاحبان <em>المنار</em> را میتوان در اندیشههای اصلاحگرایانه آنها جستوجو کرد. تأکید عبده و رشید رضا بر بازگشت به قرآن و بازخوانی سنت اسلامیِ متناسب با نیازهای روز جامعه، سبب توجه بیش از پیش آنها به عقلگرایی شده است؛ امری که افراط در آن به تأویلهای دور از ذهن و تفسیر به رأی انجامیده است. این پژوهش با بررسی و تحلیل محتوای تفسیر <em>المنار</em> در صدد است ضمن تبیین ماهیت تجربی عقلگرایی عبده و رشید رضا، ارکان خردگرایی تفسیر <em>المنار</em> را استخراج، و اشکالهای وارد بر آن را بررسی کند. بر مبنای نتایج پژوهش، صاحبان تفسیر <em>المنار</em> به عقل تجربی گرایش دارند و بهشدت با عقل فلسفی مخالفاند. هماهنگی میان قرآن و یافتههای تجربی، همچنین نفی نقلگرایی در پی تقلیدگریزی از مهمترین ارکان گرایش عقلی در تفسیر المنار است. از برجستهترین اشکالهای گرایش عقلی تفسیر <em>المنار</em> نیز میتوان به تأویلهای مادی و حسگرایانه و رویکرد سلفیگرایانه اشاره کرد. این آسیبها که بیشتر پس از حیات عبده در <em>المنار</em> رخنه کرده، سبب دوگانگی رویکرد این تفسیر شده است.
عقلگرایی,عبده,رشید رضا,تفسیر المنار,ارکان عقلگرایی,اشکالهای عقلگرایی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111463.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111463_676641bfb4d03c34e554037967ab4cd9.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
واقعنگری در دلایلنگاری: بررسی تثبیت دلائل النبوة اثر قاضی عبدالجبار همدانی معتزلی
89
119
FA
مجتبی
گراوند
استادیار گروه تاریخ اسلام، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
garavand.m@lu.ac.ir
داریوش
نظری
استادیار گروه تاریخ اسلام، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
nazari.d@lu.ac.ir
مهناز
کوهی
دانشجوی دکتری تاریخ اسلام، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
mahnazkoohi@yahoo.com
دلایلنگاری در سیره نبوی (ص) از قرن سوم هجری به وجود آمد. این شاخه از تاریخنگاری پیامبر (ص) کتابهایی را بررسی و معرفی میکند که با تأکید ویژه بر معجزات و نشانههای پیامبری حضرت محمد (ص) سعی در اثبات نبوت وی دارد. <em>تثبیت دلائل النبوه</em> یکی از مهمترین آثار در تاریخنگاری دلائلالنبی است. نویسنده این اثر قاضی عبدالجبار همدانی، از بزرگان معتزله و قاضیالقضات معروف ری، بود. وی هم در شیوه نگارش و هم در هدف نوشتن، راهی مستقل از دیگر نویسندگان کتب دلایل پیمود. از ویژگیهای مهم این کتاب توجه نویسنده به واقعیتها در اثبات نبوت حضرت محمد (ص) بوده است؛ چیزی که در دیگر کتب دلایل، بهویژه آثار حدیثی، کمتر به آن توجه شده است. در مقاله پیش رو میکوشیم زوایای مختلف کتاب <em>تثبیت دلائل النبوه</em> را با تکیه بر خصایص دلایلنگاری بررسی کنیم. اینکه عبدالجبار همدانی درباره معجزات و نشانههای پیامبری حضرت محمد (ص) چگونه اندیشیده و قراردادن این تصویر در قاب دلایلنگاری پیامبر (ص)، در پژوهش حاضر بررسی شده است. روش تحقیق در این مقاله، کتابخانهای با تکیه بر منابع دست اول در کنار بهرهگیری از تحقیقات جدید، و استفاده از شیوه تحلیلیتوصیفی برای بررسی دادهها است.
حضرت محمد (ص),دلایلنگاری,تثبیت دلائل النبوه,معجزه,عبدالجبار همدانی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111464.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111464_7bee56c971888253ab7e37ad5ae5e6e3.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
واکاوی ادله شافعی درباره حجیت سنت
121
161
FA
جلال
جلالی زاده
استادیار گروه فقه شافعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
jjalalizadeh60@gmail.com
مصطفی
ذوالفقارطلب
استادیار گروه فقه شافعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
zolfaghar49@ut.ac.ir
محمد
جمالی
استادیار گروه فقه شافعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
dm_jamali50@ut.ac.ir
جوانمیر
محمدی
دانشجوی دکتری فقه شافعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
javanmir.moh@gmail.com
یکی از مباحث مهم در عرصه ادله استنباط احکام در بین اندیشمندان اسلامی، حجیت سنت پیامبر و پذیرفتن یا نپذیرفتن اخبار آحاد است که در گذر زمان موافقان و مخالفان آنها دلایلی مطرح کردهاند. شافعی یکی از طرفداران حجیت سنت و اخبار آحاد در میان دانشمندان همعصر خویش است که با اقامه استدلالهایی در تألیفاتش از جایگاه سنت دفاع کرده است. او با دلایلی از متون دینی و ادله عقلی، حجیت سنت را به صورت عام و حجیت خبر واحد را به صورت خاص بیان میکند و میگوید علاوه بر دلالت نصوص قرآنی بر حجیت سنت و بیان مجمل قرآن و تخصیص عموم آیات آن، در سنت احکامی سوای آنچه در قرآن آمده، وجود دارد که سنت زائد گفته میشود. این دیدگاه شافعی با دیدگاه برخی از اندیشمندان، از جمله شاطبی، بهظاهر همسویی ندارد. این مقاله استدلال مخالفان حجیت سنت و خبر آحاد در عصر شافعی و روزگار کنونی را میکاود. سپس دیدگاه شافعی را با توجه به ادله وی و با استناد به مفاد آیات و احادیث صحیح، درباره حجیت سنت بیان میکند و با استناد به متون دینی و تاریخی و با توجه به عملکرد صحابه، حجیت خبر واحد را با شروطی که وی میگوید بررسی میکند.
سنت,حجیت,خبر واحد,شافعی,سنت زائد
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111465.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111465_d5b7910370dd217a31d8f3befefd576a.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
بررسی و نقد روایات عاشورایی المعجم الکبیر طبرانی و تأثیر آن بر شیعه امامیه
163
217
FA
محسن
رفعت
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه حضرت معصومه (س)، قم، ایران
mohsenrafaat@gmail.com
<em>مقتل الحسین (ع)</em> موجود در <em>المعجم الکبیر</em> طبرانی از جمله مقاتل برجایمانده و قدیمی است که البته همچون دیگر کتابهای تاریخی و روایی از هجمه تحریفات عاشورایی مصون نمانده، و خواننده را در برخی مطالب مربوط به عاشورا در تردید قرار میدهد. گرچه طرق حدیثی کتابهای وی مسند و متصل است، اما با بررسی متنی روایات میتوان دریافت که مؤلف با بیان اخباری خاص، سعی در نشاندادن رویکردی دارد که هدف اصلی نهضت امام را تحت تأثیر دیدگاهی ویژه قرار دهد. دیگر عالمان اهل سنّت نیز این دیدگاه را از شخصیتی مانند طبرانی گرفتهاند. لذا برخی از ایشان مانند ابنعساکر و ذهبی این روایات را با لعاب بیشتری نقل کردهاند. روایاتی که بیشتر مربوط به حوادث خارقالعاده و غیرطبیعی پس از شهادت امام است سرمنشأ ایجاد دیدگاه طبرانی است. این مقتل علیرغم اخبار منفرد نسبت به دیگر کتب تاریخی یا حدیثی، بعضاً با وقایع مسلّم یا روایات تاریخی دیگر ناسازگار است و گاه ضمن ضعف جدی سند و متن و تناقضات و تعارضات عقلیِ جمعناپذیر، شأن امام معصوم (ع) یا خاندان معصومان (ع) را مخدوش کرده و پایههای نااستواری برای تحقیق پیش روی عالمان فریقین در قرنهای بعد از خود قرار داده است. میتوان گفت شیعه تأثیرپذیرترین مکتبی است که از این روایات خوشهچینی کرده است. در این بررسی با روش کتابخانهای و رویکردی تحلیلیانتقادی کوشیدهایم پس از توضیحاتی چند درباره کتاب وی، به برخی از این هجمههای تحریفی اشاره کنیم و بنیانهای تاریخی و رواییاش را بکاویم.
المعجم الکبیر,طبرانی,مقتل الحسین (ع),روایات عاشورایی,تحریفات
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111466.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111466_278d40d51e95254f783b0119a6bd3c5c.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
معناشناسی اوصاف الاهی: بررسی تطبیقی نظریه «اثبات بلاکیف» ابنتیمیه و نظریه «روح معنا»ی طباطبایی
219
250
FA
حمید
احتشام کیا
دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه قم، قم، ایران
hamid_ehteshamkia@yahoo.com
ابوذر
رجبی
استادیار گروه مبانی نظری اسلام، دانشگاه معارف اسلامی، قم، ایران
rajabi@maaref.ac.ir
نظریههای «اثبات بلاکیف» و «روح معنا» دو نظریه مطرح در حوزه معناشناسی اوصاف الاهی است. دیدگاه اثبات بلاکیف قرائتهای متفاوتی دارد. در این مقاله قرائت ابنتیمیه از این نظریه را بررسی میکنیم. او با تفکیک بین ساحت معنا و ساحت کیفیت از طرفی و تمسک به اشتراک معنوی و پرهیز از خلط مفاهیم و خصوصیتهای مصداقی از طرف دیگر، تحلیلی نسبتاً جامع مطرح کرده و از معضلات پیش رو گذشته است. وی علم به معانی صفات الاهی را ممکن و علم به کیفیت آن را برای مخلوقات، ممتنع میداند. اشتراک معنوی مفاهیم صفات، منشأ معلومبودن معنا، و ناممکنبودن احاطه بر ذات حقتعالی، منشأ مجهولبودن کیفیت است. از سوی دیگر، طباطبایی با پذیرش نظریه «روح معنا»، معنای حقیقی را به «روح معنا» بازمیگرداند. طبق این نظریه، الفاظ بر ارواح معانی وضع شدهاند و خصوصیات مصادیق در معانی آنها لحاظ نشده است. از اینرو استعمال آنها در مصادیق معقول و معنوی، همچون مصادیق محسوس و ظاهری، حقیقی است و نه مجازی. با بررسی تطبیقی میان این دو نظریه مشخص میشود که نظریه اثبات بلاکیف با قرائت ابنتیمیه بازگشتپذیر به نظریه روح معنا است.
معناشناسی صفات,اثبات بلاکیف,روح معنا,ابنتیمیه,محمدحسین طباطبایی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111468.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111468_96a94c8a5b95a8c194d42a81b0ccfbde.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
رابطه انسان کامل با «اسم اعظم»، «جلاء و استجلاء» و «کون جامع»: بررسی اندیشه عرفانی امام خمینی
251
275
FA
محسن
مهریزی
دانشجوی دکتری تصوف و عرفان اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
m.mehrizi1@gmail.com
احمد
عابدی
دانشیار گروه فلسفه و کلام، دانشگاه قم، قم، ایران
ostadaabedi@gmail.com
بحث از «توحید» و «انسان کامل» دو محور اصلی عرفان اسلامی را تشکیل میدهد. این دو مفهوم نسبت تنگاتنگ و نزدیکی با یکدیگر دارند، به گونهای که برای رسیدن به توحید، بحث از انسان کامل ضروری است. بررسی رابطه «انسان کامل» با سایر اصطلاحات عرفانی یکی از راههای درک بهتر مفهوم «انسان کامل» محسوب میشود. در این مقاله به روش تحلیلی و با هدف آشنایی بیشتر با جایگاه حقیقی انسان کامل در عالم هستی و نیز تبیین بخشی از اندیشه عرفانی امام خمینی، رابطه و نسبت انسان کامل با سه تعبیر کلیدی «اسم اعظم»، «جلاء و استجلاء» و «کون جامع» بررسی خواهد شد. در نهایت روشن میشود که از نظر وی رابطه انسان کامل با اسم اعظم، رابطه ظاهر و مظهر، با جلاء و استجلاء، رابطه تجلی و متجلی، و با کون جامع، رابطه عینیت است و هر کدام تعبیری از دیگری به شمار میآید.
اسم اعظم,امام خمینی,انسان کامل,جلاء و استجلاء,کون جامع
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111469.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111469_428e59aa589d8224fb09516bde9c6ee0.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
مراتب اسمای الاهی و ارتباط آنها با اصول و مبانی فلسفه وحدت وجودی ابنعربی
277
301
FA
محمودرضا
مرادیان
استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
moradian.m@lu.ac.ir
هدف این پژوهش بررسی اسمای الاهی و ارتباط آنها با مبانی و اصول بنیادین فلسفه وحدت وجودی ابنعربی است. بدینمنظور، منابع دست اول که به قلم ابنعربی نگاشته شدهو منابع دست دوم که آثار وی را شرح و بسط کرده بهدقت بررسی شد. تحلیل محتوای منابع یادشده نشان داد که مفاهیم بنیادی فلسفه وحدت وجودی ابنعربی با اسمای الاهی ارتباط وجودی دارد. به عبارت دیگر، مفاهیم «تجلّی»، «رحمت» و «آفرینش» از جانب حضرت حق از طریق اسمای الاهی محقَّق میشود. همچنین، بر اساس یافتههای این پژوهش، اسمای الاهی از نظر ابنعربی بیشمار و ذومراتباند. والاترین اسمِ الاهی «الله» است که همچون ذات حضرت حق واحد است. امَّهات، امامان و پیشوایان اسما از اسم «الله» صادر میشوند. اسمای الاهی که از اسم «الله» صادر میشوند مرتبه وجودی فروتری دارند و به عنوان کارگزاران یا «سَدَنه» باعث خلق عالَم مادی میشوند. از طرفی، همه اسمای الاهی یکجا در انسان کامل مستجمع است و انسان آینه صیقلیافته است که اسمای الاهی را به صورت کامل نشان میدهد. در این مقاله هر یک از این مفاهیم عرفانی و وجودی را بهتفصیل شرح میدهیم و ارتباط جوهری هر مفهوم را با اسمای الاهی مطرح میکنیم.
محییالدین ابنعربی,فلسفه وحدت وجود,حضرت حق,اعیان ثابته,اسمای الاهی,تجلّی,رحمت,آفرینش
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111470.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111470_8ffef4e2d0f349eef403f3d1bf2db8a0.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
روش تفسیری صوفیانه: بررسی مقایسهای دیدگاه محمدحسین ذهبی و محمدهادی معرفت
303
327
FA
جواد
فرامرزی
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، دانشکده علوم قرآنی آمل، آمل، ایران
faramarzi@quran.ac.ir
روش تفسیر صوفیانه از جمله روشهایی است که از قرون نخستین اسلامی توجه برخی از مفسران را برانگیخته و با نگاه به باطن و بر اساس دادههای حاصل از کشف و شهود، به تفسیر قرآن کریم پرداختهاند و تفاسیری با نگاه صوفیانه به وجود آوردهاند. اما تفاسیر صوفیانه، همواره در معرض نقد محققانی بوده که دیدگاهشان نمایانگر نگاه رسمی مذاهبشان بوده است. این مقاله دیدگاه ذهبی و محمدهادی معرفت را درباره روش تفسیر صوفیانه میکاود که دیدگاه هر دو همراه با نقد است؛ با این تفاوت که ذهبی، با تفکیک تصوف به عملی و نظری، با نگاه مثبتی به تفاسیری که بر اساس تصوف عملی نوشته شده، مینگرد اما نقد محمدهادی معرفت تقریباً تمامی ارکان تفاسیر صوفیانه را در بر میگیرد، که بر این اساس، وی تمامی تفاسیر صوفیانه را ذوقی میداند. تفاوت اصلی دیگر آن است که محمدهادی معرفت، برخلاف ذهبی و به رغم نقد بر تصوف، بر اساس تعالیم مذهب تشیع، با بسیاری از تأویلات و مفاهیم باطنی بهدستآمده از تفاسیر عرفانی موافق است. همچنین، تفاسیر صوفیانه و عرفانی، در کلیت دارای مبانی شرعی در قرآن و حدیثاند. لذا بدون در نظر گرفتن این روش تفسیری نمیتوان به فهم بخشی از آیات قرآن و همچنین احادیث دست یافت.
معرفت,ذهبی,روش تفسیری صوفیانه,التفسیر والمفسرون
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111471.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111471_46dff8128f1fe883ed774a1b7da3b6b6.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
نورعلیشاه اصفهانی در منابع صوفیه و غیرصوفیه
329
354
FA
حسین
عباسی
دانشجوی دکتری تصوف و عرفان اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
h.abbasi@urd.ac.ir
حامد
ناجی اصفهانی
استادیار گروه فلسفه، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
h.naji@ltr.ui.ac.ir
رضا
الهی منش
استادیار گروه تصوف و عرفان، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
elahimanesh@urd.ac.ir
محمد
سوری
0000-0003-0451-0422
استادیار گروه فلسفه و کلام، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، ایران
mohammedsoori@gmail.com
تصوف، جریانی اسلامی است که در میان اکثریت اهل سنّت آغاز شد و فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشت. صوفیان ایران، که در اواخر دوران صفویه منزوی شده بودند، کوشیدند با «تجدید عهد با گذشته» به حیات کمرمق خود جانی دوباره ببخشند. از پیشروان این نهضت، نورعلیشاه اصفهانی (متوفای 1212 ه.ق.) بود که با عنوان «شیخالمشایخ» سلسله نعمتاللهیه، شاگردانی در دامان خود پرورانید. از آنجا که گزارشها و قضاوتهای تاریخی درباره او بسیار متفاوت بلکه متناقض است، بازخوانی شخصیت دینی او، آثار، شاگردان و اندیشههایش در منابع صوفیه و غیرصوفیه ضرورتی انکارناپذیر است. زیرا از یک سو مخالفان او، از فقهای دوراناند و از سوی دیگر، رویارویی با همه یا بخشی از داشتههای دینی و معنوی او بسیار دشوار است. بنابراین، در این پژوهش میکوشیم با مطالعه کتابخانهای، زندگی، آثار، شاگردان، مریدان و باورهای نورعلیشاه اصفهانی را توصیف و تحلیل کنیم و با بازخوانی تاریخ به شناخت دقیقتری از او دست یابیم. از همینرو، با دوری از بحث و نزاع، تاریخ و عقاید وی را در منابع صوفیه و غیرصوفیه بررسی میکنیم و نشان میدهیم بر پایه گزارشهای تاریخی و محتوای آثار او و شاگردانش، این قضاوتها بیشتر بر پایه غلبه پیشداوریها بوده و به افراط و تفریط انجامیده است.
تصوف,تشیع,نعمتاللهیه,محمدعلی اصفهانی,نورعلیشاه
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111472.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111472_686a73661965b5c1ee793a82d655f282.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
واکاوی حرمت استظلال برای مردانِ مُحرِم از دیدگاه امامیه و حنابله
355
373
FA
ابراهیم
قاسمی
دانشآموخته دکتری مطالعات تطبیقی مذاهب اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
e.qasemi@urd.ac.ir
علی
مرتضوی مهر
استادیار گروه الاهیات، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
a.mortazavimehr@razi.ac.ir
استظلال مردان در حج و عمره از مسائلی است که حرمت آن در حال سیر طریق برای مُحرِم از منظر فقه مذاهب اسلامی، بهویژه حنابله، از آنرو که تحقیق در خورشان در مقایسه با مذهب امامیه صورت نگرفته، روشن نیست. لذا پرسش از حکم استظلال مردان در هنگام احرام و در طیکردن مسیر، مسئلهای است که نیازمند کاویدن تا مرحله پاسخی درخور است. در مذهب امامیه با توجه به سیره پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) و در مذهب حنابله دیدگاه مشهور از احمد بن حنبل به همراه سنت نبوی و صحابه از جمله دلایلی است که حرمت استظلال و پوشاندن سر برای مردان محرم در روز را اثبات میکند. این تحقیق با هدف شناخت حدود و ثُغور ادله و تبیین وظیفه و تکلیف مردان در احرام از جهت استظلالکردن در مسیر با تأکید بر مذهب امامیه و حنابله انجام شده و نیل به این مَقصد در سایه توصیف و تحلیل گزارههای فقه مذهب حنابله و امامیه با گردآوری دادههای کتابخانهای میسّر است که نتیجه آن، تبیین و تحلیل دیدگاهها و ادله بر حرمت استظلال در مسئله استظلال در روز است.
استظلال,اضطرار,امامیه,حنابله,حج,عمره
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111473.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111473_690a9f7a0c0ee33e3f436eb361cd2035.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
دلالت اشاره در اصول فقه مذاهب خمسه: بررسی تطبیقی
375
406
FA
محدثه
معینی فر
0000000319649347
استادیار گروه فقه و حقوق اسلامی، دانشکده علوم و تحقیقات اسلامی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی، قزوین، ایران
moeinifar@isr.ikiu.ac.ir
دلالت نقش بسیار مهمی در درک مفاهیم قرآنی و روایی در استنباط احکام فقهی دارد و از آن در علوم مختلفی همچون منطق، تفسیر، کلام و اصول فقه سخن به میان آمده و به انواع مختلفی تقسیم شده است. بر همین اساس، اصولیان نیز مباحثی را درباره دلالت اشاره به عنوان یکی از انواع دلالت در بحث الفاظ مطرح کردهاند. پژوهش پیش رو در صدد است به این پرسش اساسی پاسخ دهد که: ماهیت و حجیت دلالت اشاره از دیدگاه علمای مذاهب خمسه چیست؟ بهعلاوه، تفاوت دیدگاهها درباره ماهیت دلالت اشاره، چه تأثیری در کاربرد آن در فقه دارد؟ تقریباً همه اصولیان، دلالت اشاره را دارای مفهوم یکسانی میدانند، اما در تعاریف خود، رویکردهای مختلفی، همچون وصف معنا، وصف لفظ، کیفیت دلالت و وصف مدلول، اتخاذ کردهاند. علاوه بر این، در بیان ماهیت دلالت اشاره نیز اختلافنظر اصولیان به سه نظریه مفهوم، منطوق و ماهیت مستقل محدود میشود. البته به نظر میرسد دلالت اشاره دارای ماهیت مستقل و وصف دلالت است.
دلالت,دلالت اشاره,حجیت,اصولیان,اهل سنت,امامیه
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111474.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111474_0ed3ec799b0d65c87cddd5db67f502d0.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
7
13
2020
08
22
بررسی منتقدانه مشروعیت تداوم زناشویی با زانیه در فقه مذاهب اسلامی
407
432
FA
محمد رسول
آهنگران
0000-0001-7223-6803
استاد گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، پردیس فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران
ahangaran@ut.ac.ir
مهدی
نوروزی
دانشآموخته دکتری مطالعات تطبیقی مذاهب اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
zmahdi.n62@gmail.com
یکی از بحثبرانگیزترین مباحث در زمینه آثار و تبعات زنا با زن دارای همسر، مشروعیتداشتن یا نداشتن تداوم زندگی مشترک زانیه با همسر خویش است. مشهور فقیهان امامیه حکم به مشروعیت دادهاند و حکم مزبور اجماعی توصیف شده است. در بین مذاهب فقهی اهل سنت، هرچند عدهای از فقیهان حکم به فسخ عقد کردهاند اما مشهور در میان ایشان نیز جواز تداوم رابطه زناشویی با همسر او است؛ با بررسیهای صورتگرفته در مقاله پیش رو، نتیجه بهدستآمده حاکی از لزوم تفکیک قائلشدن در حکم مسئله مد نظر است، به این نحو که باید میان زنایی که زانیه قبل از رابطه زناشویی با همسر خود داشته با آنچه بعد از این واقعه رخ داده است، تفاوت گذاشت و حکم جواز را فقط مختص به صورت دوم کرد. بدینترتیب با نقد دیدگاه مشهور که با استفاده از روش تحلیلیتوصیفی و ضمن طرح دلایل و مستندات صورت گرفت، کوشیدیم پاسخی در خور برای این مسئله بیابیم.
نکاح,زنا,تداوم زناشویی,فسخ نکاح,مدخوله
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111475.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111475_3bbe18535d53840d2036895770383391.pdf