دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
3
5
2017
08
23
نفوذ اسماعیلیه در کرمان دوره سلجوقی
9
30
FA
احمد
بادکوبه هزاوه
دانشیار گروه تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران
hazaveh@ut.ac.ir
فاطمه
موسایی
دانشجوی کارشناس ی ارشد تاریخ اسلام
دانشگاه مذاهب اسلامی
fateme.mosai@yahoo.com
از موضوعات جذاب تاریخی در دوره سلجوقیان که بسیار درباره آن سخن رفته، مبارزه و درگیری همهجانبه حکومت سلجوقی با پیکارجویان اسماعیلی در قلاع مشهور و مناطق زیر نفوذ آنان است. با وجود غلبه و استیلای مذاهب مختلف اهل سنت در عصر سلجوقیان، قرائن و شواهد نشان میدهد که برخی فرق شیعه نظیر اسماعیلیه، در مناطقی از قلمرو این دولت نفوذ و فعالیت چشمگیری داشتهاند؛ لذا شایسته است در مناطقی که کمتر به آن توجه شده، موضوع چگونگی نفوذ ایشان بررسی شود تا ابعاد دقیقتری از تاریخ پرماجرای اسماعیلیه، بهویژه در ایران، روشن شود. کرمان از جمله این مناطق است که در ایام فرمانروایی تنی چند از حکام سلجوقی، شاهد نفوذ اسماعیلیان و گسترش دامنه فعالیتهای تبلیغی داعیان آنان بود. شماری از داعیان به دربار راه پیدا کرده و در برخی فعالیتهای سیاسی و نظامی حکومت نیز مشارکت داشتند. گرویدن ایرانشاه سلجوقی به آیین اسماعیلی نقطه عطفی در این زمینه به شمار میرود. نوشتار حاضر بر آن است ضمن شناسایی نشانههایی از نفوذ این جریان در گستره سیاسی و فرهنگی کرمان دوره سلجوقیان، برخی علل عمده آن را نیز تبیین کند.
سلجوقیان کرمان,اسماعیلیه,ایرانشاه,تورانشاه,داعیان اسماعیلی,حسن صباح
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111261.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111261_e1392c8ec598f3f6d9a622c48b5a5ccd.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
3
5
2017
09
01
روششناسی شیخ حر عاملی در تبیین، تنظیم و اثبات عقاید
31
48
FA
ام البنین
خالقیان
دانش آموخته دکتری شیعه شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب
o.khaleghian@gmail.com
محمد
غفوری نژاد
استادیار گروه شیعه شناسی ، دانشگاه ادیان و مذاهب
ghafoori_n@yahoo.com
تبیین روشن و صحیح عقاید، تنظیم معقول و منطقی آموزههای اعتقادی و اثبات آنها برای مخاطب از وظایف اصلی متکلمان است. حر عاملی، متکلم اخبارگرای مکتب اصفهان، در آثار کلامی خود از روشهای متعددی در این سه مقام بهره برده است. در این پژوهش با مرور تمام آثار کلامی وی روشهایی را که او در این سه مقام استفاده کرده استخراج و استقصا کردهایم. حر عاملی در مقام تبیین از روشهایی همچون تعریف مفردات، ذکر مبانی، ذکر احتمالات و ذکر مثال و تشبیه استفاده کرده است. وی از روش ذکر تاریخچه سود نبرده است که شاید این نکته معلول کمتوجهی وی به منابع کلامی رایج و دیدگاههای فرق و مکاتب کلامی مخالف باشد. نیز در مقام تنظیم آموزههای اعتقادی، بر اساس مقتضای بحث، گاه تقدم و تأخر آموزهها در اثبات را ملاک عمل قرار داده، و گاه بر اساس تقدم آموزههای عقلی بر نقلی عمل کرده است. او در مقام اثبات گاه همچون متکلمان عقلگرای فلسفی به استدلالهای عقلی- فلسفی دست یازیده است. با وجود این، در مواضعی که برای اثبات یا رد یک عقیده هم به ادله مبتنی بر مقدمات عقلی دسترسی داشته و هم به ادلۀ نقلی، دسته دوم را ترجیح داده است. برای اثبات عقاید از براهین منطقی همچون برهان سبر و تقسیم، ذوحدین، خلف و نیز برهان انّی استفاده کرده است.
روششناسی,کلام,حر عاملی,دفاع,تبیین,تنظیم,اثبات
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_42480.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_42480_c787fa2865d97b2e0da05c1ff15db971.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
3
5
2017
08
23
سید محمد گیسودراز و نقد نظریه وحدت وجود ابنعربی
49
68
FA
حامد
ناجی اصفهانی
استادیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان
hamed.naji@gmail.com
مرتضی
کربلایی
دانش آموخته رشته دکتری تصوف و عرفان اسلامی
دانشگاه ادیان و مذاهب
karbalaei.morteza@gmail.com
نظریه وحدت وجود یکی از بنیادیترین مسائلی است که در حوزه تصوف و عرفان اسلامی مطرح شده است. از دیدگاه عارفان، وجود حقیقی مخصوص ذات حق بوده و ممکنات تجلی آن وجود حقیقی هستند. با ظهور ابنعربی، در سدۀ هفتم این نظریه از تبیینهای دقیقتری برخوردار شد، و بنمایه اصلی نظام عرفانی وی را تشکیل داد. سیّد محمد گیسودراز، از عرفای مهم سدۀ نهم در شبهقاره هند، با این نظریه مخالفت کرده است. در این مقاله، پس از اشاره به احوال و آثار گیسودراز و وضعیت زمانه وی، انتقاداتش درباره نظریه وحدت وجود را بررسی کردهایم. در نهایت بر آنیم که گیسودراز به واسطۀ فضای تنزیهی غالب بر افکارش، اعتقادش به لزوم تفکیک بین اعتقادات دین اسلام و آیین هندو، راهنیافتن به عمق کلام ابنعربی درباره وجود مطلق مقسمی، و خلط میان اعتبارات وجود، گفتار وی در موضوع وحدت وجود را نقد کرده و به پیروی از علاءالدوله سمنانی، قائل به وحدت شهود شده است.
نظریه وحدت وجود یکی از بنیادیترین مسائلی است که در حوزه تصوف و عرفان اسلامی مطرح شده است. از دیدگاه عارفان، وجود حقیقی مخصوص ذات حق بوده و ممکنات تجلی آن وجود حقیقی هستند. با ظهور ابنعربی، در سدۀ هفتم این نظریه از تبیینهای دقیقتری برخوردار شد، و بنمایه اصلی نظام عرفانی وی را تشکیل داد. سیّد محمد گیسودراز، از عرفای مهم سدۀ نهم در شبهقاره هند، با این نظریه مخالفت کرده است. در این مقاله، پس از اشاره به احوال و آثار گیسودراز و وضعیت زمانه وی، انتقاداتش درباره نظریه وحدت وجود را بررسی کردهایم. در نهایت بر آنیم که گیسودراز به واسطۀ فضای تنزیهی غالب بر افکارش، اعتقادش به لزوم تفکیک بین اعتقادات دین اسلام و آیین هندو، راهنیافتن به عمق کلام ابنعربی درباره وجود مطلق مقسمی، و خلط میان اعتبارات وجود، گفتار وی در موضوع وحدت وجود را نقد کرده و به پیروی از علاءالدوله سمنانی، قائل به وحدت شهود شده است.
گیسودراز,ابنعربی,وحدت وجود,وحدت شهود,عرفان اسلامی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111315.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111315_500270da66ecac86c12f1ea95bb54bc7.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
3
5
2016
08
31
نقد رویکرد ابنتیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی (ع) بر اساس متون اهل سنت
69
84
FA
محمدرضا
باغبانزاده امشه
استادیار گروه معارف دانشگاه گیلان
mr.baghbanzadeh@gmail.com
محمد هادی
غفاری
عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان
mhghaffari@guilan.ac.ir
بنتیمیه در <em>منهاج السنة</em> با در پیشگرفتن شیوه انکار و تضعیفِ اسناد روایات یا منحرفکردن خطاب روایات از علی (ع) و توجهدادن آن به اشخاص دیگر، در صدد بیپایه و اساس نشاندادن نظر شیعیان، درباره مقام علمی علی (ع) برآمده است، تا جایی که در این مسیر با تکیه بر روایات جعلی و غیرواقعی، نهایت تلاش خود را کرده تا مقام علمی صحابه را بر علی (ع) رجحان دهد؛ لذا در این نوشتار بر آنیم با توجه به فراوانی منابع و ثبت وقایع تاریخی در لابهلای متون اهل سنت، حقیقت را که خلاف گفتههای ابنتیمیه است، ثابت کنیم و نشان دهیم تا چه اندازه در قبال علی (ع) عناد داشته و تمام همت خود را صرف قلب و تدلیس واقعیاتی میکند که مورخان و محدثان آنها را ثبت و ضبط کردهاند.
امام علی (ع),ابنتیمیه,منهاج السنه,علم امام,انکار روایات
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111260.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111260_c54d173987280a6f91ee20c5c1f13dab.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
3
5
2016
08
31
تحلیل و نقد دلایل ابوالفضل برقعی درباره قرآنبسندگی در هدایت بشر
85
102
FA
فریدون
محمدی فام
دانش آموخته دکتری مذاهب کلامی؛ دانشگاه ادیان و مذاهب
hosseinfam110@gmail.com
مهدی
فرمانیان
رییس دانشکده مذاهب؛ دانشگاه ادیان و مذاهب.
m.farmanian@chmail.ir
ابوالفضل برقعی از عالمان معاصر شیعه ایران است که دیدگاههای خاصی دارد و در برخی آثار متأخر خود به اهل سنت و گاه وهابیت گراییده است. این گرایش تا جایی است که برخی کتب او را عربستان سعودی منتشر کرده است. از جمله افکار او اعتقاد به <em>قرآنبسندگی در هدایت بشر</em> است؛ به این معنا که قرآن برای هدایت انسانها کافی است و بدون احادیث معصومان (ع) نیز هدایت کامل حاصل میشود. مقاله حاضر به تحلیل و نقد ادله او در این زمینه میپردازد. وی برای این نظریه به آیات قرآن، روایات پیامبر (ص) و امامان (ع) و برخی ادله جامعهشناختی استناد میکند و دلیل عقلی نمیآورد. «وجود تمام احکام، معارف و مایحتاج بشر در قرآن»، «انحصار هدایت بشر در قرآن» و «مرجعیت قرآن در رفع اختلافات» برخی از مهمترین دلایل او برای کفایت قرآن است که در این مقاله نقد، و نظریه قرآنبسندگی او رد شده است
قرآنبسندگی,کفایت قرآن,هدایت بشر,برقعی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111263.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111263_54d04cad425e2c13ae999dfd4c0e5bb4.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
3
5
2016
08
31
تحلیل رویکردهای عرفانی ـ اجتماعی سعدی شیرازی
103
128
FA
رضا
الهیمنش
استادیار گروه تصوف و عرفان اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب قم
elahimanesh@urd.ac.ir
نعیمه
ابراهیمی علویجه
دانشجوی رشته تصوف و عرفان اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب
nebrahimi83@gmail.com
ایمان
امینی
دانشجوی دکتری رشته تصوف و عرفان اسلامی؛ دانشگاه ادیان و مذاهب
imanamini929@yahoo.com
سعدی و افکارش از دیرباز محل مناقشهای مهم بوده است: سعدی عارف است یا خیر؟ عرفان در نگاه او چه نسبت و کارکردی با اجتماع و جامعهاش دارد؟ و وقتی از عشق، به مثابه پرکاربردترین واژۀ کلیدی در آثارش، سخن میگوید از عشقی زمینی سخن میراند یا آسمانی؟ مقالۀ حاضر دو بخش عمده دارد؛ بخش نخست نگاههای برخی منتقدان و طرفداران سعدی را بررسی اجمالی میکند تا فضای سعدیستیزی دگرباره یادآور خوانندۀ محترم شود. پارۀ دوم در دو زیربخش، جایگاه عرفانی سعدی و مؤلفههای عرفانی- اجتماعی او را بازخوانی و بازنمایی میکند. زیربخشِ اول معطوف به بررسی اسنادِ تاریخی است که از مقام عرفانی وی پرده برمیدارد. زیربخشِ دیگر، برخی مؤلفههای عرفانی، مانند عشق، آزادگی، سماع، عبادت عاشقانه و وحدتگرایی را در آثار سعدی میکاود و از آن میانه در پی شفافسازی جنس عرفان و فضای خاص معرفتی او و ارتباط و نسبت عرفان وی با اخلاق و مناسبات اجتماعی است.
سعدی,تصوف,عشق,مؤلفههای عرفانی ـ اجتماعی,سعدیستیزی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111285.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111285_a858399042b50bd455a9da03fc068c94.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
3
5
2017
09
01
بررسی مقایسهای حجیت قاعده لطف از منظر ملااحمد نراقی و استاد جعفر سبحانی
129
142
FA
حسین
فلاحی اصل
استاد یار گروه معارف اسلامی دانشگاه لرستان
falahi.h@lu.ac.ir
یکی از قواعدی که در علم کلام از آن بحث میشود، قاعده لطف است. این قاعده در اصطلاح کلامی عبارت است از گونهای رفتار و فعل که علیرغم فقدان اضطرار و الزام، مطیع را به طاعت نزدیک و از سرپیچی دور میکند. تشخیص مصادیق و لزوم وجوب آن بر خداوند را قاعده لطف مینامند. اهمیت این قاعده به حدی است که پس از قاعده حسن و قبح عقلی مهمترین قاعده کلامی عدلیه محسوب میشود. یکی از مسائل غامض در این حوزه، معیار تشخیص مصادیق و انطباق آنها با قاعده لطف است که سبب اختلاف نظر محققان در این باب شده است. ملااحمد نراقی، به عنوان یکی از دانشمندان و متکلمان برجسته جهان تشیع، تشخیص قطعی این قاعده را به علت فقدان احاطه بشر ناممکن میداند، در حالی که جعفر سبحانی، از دانشمندان و متکلمان معاصر، تشخیص قطعی آن را به علت حجیت یقین انسان معتبر میشمارد. در این مقاله میکوشیم پس از بررسی و موشکافی دقیق قاعده لطف، به بررسی مقایسهای مقدمات استدلال و نتایج دیدگاه این دو شخصیت کلامی در این زمینه بپردازیم.
لطف,قاعده لطف,حجیت,ملااحمد نراقی,جعفر سبحانی
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_42491.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_42491_34c7a8551d2b4851dffb732c506e53cc.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
3
5
2017
08
23
آیین گنوسی و تأثیرات آن بر عقاید عارفان مسلمان
143
159
FA
فرشته
جعفری
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی؛ دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق
fereshte.jafari7@gmail.com
محسن
عامری
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی؛ دانشگاه آزاد واحد نراق
mohsenamerishah@yahoo.com
آیین گنوسی را کیشی عرفانی دانستهاند که دارای عقایدی تلفیقی است و فرقههای گوناگونی دارد، از جمله: مانویت، صابئین مَندایی، شمعونیان، و مرقیونیان. دوران شکلگیری و ظهور و بروز این آیین را از قرن دوم پیش از میلاد تا قرن سوم میلادی دانستهاند. به عقیده گنوسیان، روح انسان در این دنیا اسیر است و راه نجات و رهایی او دستیابی به گنوسیس یا همان معرفت نجاتبخش است، که فرستادگان الاهی و منجیان آسمانی برای انسان به ارمغان میآورند و راه کسب اینگونه معرفت اشراقات قلبی است. عدهای معتقدند آیین گنوسی بر فرهنگ و تفکر عارفان روزگار اسلامی تأثیراتی نهاده است. در این مقاله، نخست تاریخچه مختصری از این آیین میآوریم و به اصول اعتقادی آنان اشاراتی خواهیم داشت. سپس به تأثیرات این آیین بر عقاید عرفای مسلمان اشاره میکنیم. با بررسی صورتگرفته میتوان پذیرفت که عارفان مسلمان در برخی عقاید از آرای گنوسی تأثیر پذیرفتهاند.
کیش گنوسی,عرفان اسلامی,آیین مانوی,عارفان مسلمان,معرفت
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111271.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111271_a13f6d98c4c751528b21dfe254ea1169.pdf
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشنامه مذاهب اسلامی
2423-4044
2538-1547
3
5
2016
08
22
نسخه کامل این شماره به همراه تصویر جلد آن به منظور چاپ در صورت نیاز به نسخه چاپی
172
1
FA
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_50315.html
https://mazaheb.urd.ac.ir/article_50315_4ad07eca30f4eaaa445f5f6bd9c4093f.pdf